سهشنبه، ۷ مرداد ۱۴۰۴
برند On Running توی سال ۲۰۱۰ توسط یه ورزشکار سهگانه به نام Oliver Bernhard و دو کارآفرین دیگه در زوریخ شکل گرفت. هدفشون این بود:
«ساخت کفشی که احساس نرمی و سبکی در دویدن رو با بازگشت انرژی بالا ترکیب کنه.»
حاصلش شد تکنولوژی اختصاصی اونها: CloudTec®. یه سیستم زیره کفش با پَدهای توخالی شبیه ابر که با هر قدم فشرده میشن و بعد رها میشن، طوری که انگار داری روی «ابر» راه میری.
وقتی درباره کفش دویدن یا اسنیکرهای استایلشده صحبت میکنیم، برندهایی مثل نایک، آدیداس یا آسیکس اولین گزینههایی هستن که به ذهن میرسن. اما این روزها یه اسم دیگه داره همهی نگاهها رو به خودش جلب میکنه: On Running یا همون "آن رانینگ".
یه برند سویسی که با شعار "Run on Clouds" وارد دنیای رقابتی کفشهای ورزشی شد. اما سؤال اینه: واقعاً این کفشها ما رو روی ابرها میبرن؟ یا بیشتر روی روان ما سرمایهگذاری شده تا کف پامون؟
برند On Running تو سال ۲۰۱۰ توی زوریخ سوئیس راهاندازی شد. ایدهی اصلی؟ ساخت کفشهایی که مثل دویدن روی ابر باشن. این برند خیلی زود تو اروپا و بعد آمریکا رشد کرد، با ترکیب طراحی صنعتی شیک، تکنولوژی CloudTec و مارکتینگ مینیمالیستی.
نقطه قوتش؟ کنار زدن برندهای قدیمی مثل Nike یا Adidas تو دسته کفشهای "پریمیوم مخصوص دویدن".
آنرانینگ با استفاده از تکنولوژی CloudTec ادعا میکنه که فشار وارد بر پا در لحظهی فرود رو به حداقل میرسونه، و بعد تو لحظهی پرتاب انرژی رو آزاد میکنه. از لحاظ طراحی، این بهمعنای استفاده از ساختارهای حفرهای زیر کفشه که ظاهرش رو هم متفاوت کرده.
🔍 مسئلهای که کمتر بهش توجه میشه:
برخی دوندهها و مربیها میگن این ساختار بیش از حد نرمه و حس پایداری رو توی دوهای طولانی یا سرعتی کاهش میده. مخصوصاً برای دوندههایی با فرم پایی خاص یا وزن بالا.
میخوای کفش On بخری؟ باید بین ۷ تا ۹ میلیون تومن هزینه کنی. اما چرا اینقدر گرون؟
تکنولوژی خاص؟ بله
طراحی سوئیسی؟ بله
برندینگ مینیمالیستی؟ بله
اما آیا واقعاً ارزش این هزینه رو داره؟
👀 خیلی از کاربران مقایسه کردن آنرانینگ رو با Hoka، New Balance یا حتی Nike Pegasus و گفتن راحتیای که از On گرفتن بیشتر به خاطر طراحی ظاهریه تا تفاوت عملکرد واقعی.
یکی از جذابترین بخشهای برند On، مارکتینگشه. اونقدر تمیز و مینیماله که حس Apple میده.
اما مشکل کجاست؟
📌 نسل جوان خیلی وقتها با این سبک مارکتینگ گول میخوره.
اونقدر تصویر برند خفن طراحی شده که ما فراموش میکنیم کفش رو برای دویدن میخوایم، نه ویترین اینستاگرام.
📸 روی ابرها بدو، ولی تو زمین واقعی باش.
اونرانینگ با گرافیکهای فلت، مدلهای مینیمال، و کمپینهایی که همیشه یه حس “Clean & Smart” دارن، بیشتر روی پرستیژ تمرکز داره تا عملکرد.
برندهای جدید مدرن ادعا میکنن که پایدارن، اکوفرندلیان و به آینده زمین اهمیت میدن.
On هم همینطوره؛ پروژههایی مثل Cyclon (کفش قابل بازیافت) رو معرفی کرده.
اما...
🔍 چیزی که کمتر گفته میشه:
فقط یه درصد کمی از محصولات On واقعاً قابل بازیافتان
فرآیندهای تولید تو چین و ویتنام انجام میشه؛ با همون آلودگیها و شرایط کاری سختی که برندهای دیگه دارن
هیچ گزارش شفاف سالانهای از مصرف آب، انرژی یا میزان واقعی بازیافت منتشر نمیکنه.
خب راستش رو بخوای، ترکیبی از چند عامل باعث این جهش برند شد:
طراحی مینیمال و آیندهنگر (که با استایل نسل Z و نسل Y حسابی هماهنگه)
تبلیغات هدفمند روی دوندهها، کوهنوردها و سبکزندگی فعال
ورود به بازار آمریکا با همکاری با سلبریتیها مثل راجر فدرر
قیمت بالا که حس "لوکس بودن" رو منتقل میکنه
این ترکیب هوشمندانه باعث شد برند آن در کمتر از ده سال توی بازار جهانی مطرح بشه.
احساس سبکی و بازگشت انرژی واقعاً محسوسه، مخصوصاً توی مدلهایی مثل Cloudmonster یا Cloudflow. این کفشها واقعاً برای دوندههای حرفهای طراحی شدن و توی مسیرهای طولانی به کاهش فشار کمک میکنن.
اغلب مدلهای آن رانینگ از مشهای چندلایه استفاده میکنن که تهویه خوبی دارن، مخصوصاً برای دویدن در هوای گرم یا تمرینات تابستونی.
وزن اکثر کفشهای آن، بین ۲۱۰ تا ۲۷۰ گرمه. یعنی سبکتر از اکثر مدلهای برندهای معروف دیگه.
مناسب همه پاها نیست؛ چون طراحی زیره برای فرم پای خاصی بهینهسازی شده
زیره توخالی زودتر ساییده میشه مخصوصاً برای کسانی که روی آسفالت زیاد میدونن
قیمت بالا نسبت به برندهای همرده (بین ۵ تا ۹ میلیون تومان در ایران) بدون اینکه خیلی دوام بیشتری داشته باشه
آن رانینگ خیلی زود وارد فضای Web3 و NFT شد و تجربههای دویدن ترکیبی فیزیکی-دیجیتال ایجاد کرد. این نوآوریها شاید تو ایران کمتر دیده بشه، ولی برای مخاطبهای جهانی نشونه یه برند آیندهنگره.
خیلی از فیزیکدانها و متخصصهای بیومکانیک معتقدن که بعضی تکنولوژیهای CloudTec هنوز اثبات علمی محکم ندارن. یعنی ممکنه بیشتر از اینکه «واقعاً بهتر» باشن، صرفاً «متفاوت» باشن.
اون حسی که کفش آن بهت میده، شاید کمتر از ۲۰٪ به خاطر فیزیکشه؛ و بیشتر بخاطر ذهنیتیه که برند بهت القا کرده. این یعنی اگه باور داشته باشی کفش فوقالعادهای پوشیدی، ممکنه واقعاً بهتر بدوی! (اثر روانی مثبت)
استایل تمیز و مینیمال که با هر لباسی میاد
طراحی متفاوت با بقیه برندها (مثل زیره تکهتکه)
حس متفاوت بودن و لوکسبودن بدون شلوغی برندهایی مثل نایک
کفشی که هم تو باشگاه جواب میده، هم تو کافه
اما چیزی که خیلیها نمیبینن اینه که گاهی این «احساس خاص بودن» فقط یه تجربهی بازاریابیه، نه فنی. برای نسلی که آگاهه، این خودش یه زنگ خطره.